اولین لغت نامه مانی
سلام
کوچولوی مهربونم الان که ۴ ماه از ۲ سالگیت گذشته دیگه تمومه کلمات رو به طرز فوق العاده و با صدایی کلفت می گی. عصر به عصر با پدرم می ری توی حیاط و با هم کاردستی درست می کنین و همین کارها رو انجام می دی که فکر می کنم نسبت به همسالات که دور و برمون زندگی می کنن بهتر از وسایل استفاده می کنی. چراغ سبز و زرد و سبز راهنمایی رانندگی رو بلد شدی و تا سبز می شه فرمان رفتن و تا قرمز می شه فرمان ایست می دی. خط عابر پیاده رو هم می شناسی و تابلوی اون رو که می بینی فوری هشدار می دی . از تابلوی ایستگاه اتوبوس هم خوشت میاد و کاملا می شناسیش.
کمک دست خوبی واسم شدی . تو کارای خونه خیلی بهم کمک می کنی.
به هر صورت خیلی پسر خوب و آقایی شدی. چند روز پیش که پدر واست دوچرخه خرید از ذوقش تا صبح نخوابیدی و هیجانش رو داشتی .
عزیزم همیشه دوست دارم.
هنوده = هندوانه بیس=سیب عت سا= ساعت
گوش = گوشت دارره= دایره گزرگ= بزرگ
اٌسٌ سٌ = اتوبوس مسٍد= مسجد و هشت ضلعی کوچولو= کوچولی
اٌخ= سرخ فی سید= سفید ایاه= سیاه
اٍخرخه= دوچرخه آقادون= آقاجون پیزا= پیتزا
نینی دوس= مینی بوس عابل پیاله= تابلو عابر پیاده و.....
[بغل][بغل][بغل][بغل][بغل][بغل][بغل][بغل][بغل][بغل][بغل][بغل][بغل]
عکس آخری خیلی هنریه با وجود مانی گردوی عزیز[بغل][قلب] دوچرخه نو مبارک باشه[دست][هورا]
سلام خصوصی داری[قلب]
سلام به آبجي خوب و دوست داشتني ام [گل] شاد و سربلند باشيد در سايه سار اهورا مزدا
ماشالله چه خوردنی شده این فسقلی
صفا جون خیلی کمرنگ شدین تو وبلاگستان [سوال] مانی گلمو ببوس[ماچ]
مامان صفا.... خوبی.... مثل اینکه چشمت زدنا.... زودتر زودتی آپ کن.. پلیز [ماچ]
عت سا خیلی جالبه. [بغل]
سلام آبجی گلم و قربون مهربونیتون ... به خان داداش سلام برسونین [گل]
عکس از خودتون هم بزارین